دریاچه خزر به عنوان بزرگترین دریاچه جهان به لحاظ ارزشهای زیستمحیطی دارای اهمیت است. اما وضعیت زیستمحیطی این دریاچه در دهههای اخیر روند نگران کنندهای یافته است.
مانند هر محیط طبیعی دیگری، گیاهان و جانوران دریاچه خزر نیز بهشدت تحت تأثیر عوامل طبیعی و انسانی است. تغییرات آب و هوایی جهانی، صید بیرویه، توسعه میدانهای نفتی و سدسازیهای غیرمهندسی در محل رودهای بزرگی که به دریای خزر میریزند، در حال حاضر از مهمترین مشکلاتی است که حیات خزر و موجودات وابسته به آن را به خطر انداخته است.
کارشناسان پیشبینی میکنند که اگر بحرانهای زیستمحیطی خزر ادامه یابد، ممکن است با تغییرات اکوسیستمی، بسیاری از گونههای خزری از گیاهان و حیوانات تا تنها پستاندار آن، فُک خزری، با خطر انقراض کامل روبهرو شوند.
فُک خزری حیوانی باهوش و دوستداشتنی است. معمولا در دریا در گردش است و هر دو سال یک بار تولید مثل میکند. خوراک موردعلاقه او شاهماهی خزری است، اما از سایر آبزیان نیز تعذیه میکند. جمعیت فُک خزری طی ۱۰۰ سال گذشته ۹۰درصد کاهش یافته است و همچنان رو به کاهش است. طبق گزارش رسانههای قزاقستان، حدود ۳۰ هزار فُک خزری در سال ۲۰۰۰ جان خود را از دست دادهاند که از آن بین بیش از ۱۰ هزار لاشه تنها در سواحل قزاقستان پیدا شده است. تحقیقات کارشناسان نشان میدهد که متوسط امید به زندگی فُک خزر در سالهای اخیر کاهش چشمگیری یافته است. امید به زندگی فُک خزری معمولا ۵۰ سال است، اما بیشتر لاشههایی که در سواحل خزر یافت میشود، کمتر از ۳۰ سال عمر داشتهاند. به گفته محققان، سن بیش از ۳۰درصد فُکهای خزری جانباخته، کمتر از یک سال بوده است. اگر فُکها قبلا به دلیل کشتار غیرقابل کنترل از بین میرفتند، امروزه نیز به دلیل شرایط نامناسب محیطی و اقدامات شکارچیان غیرمجاز در حال نابودی هستند. در سال ۲۰۰۸ ، اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت فکهای خزر را از فهرست جانداران آسیبپذیر، به فهرست جانداران درخطر منتقل کرد.
گفته میشود یکی از دلایل احتمالی مرگ فُکهای خزری، انتشار گازهای طبیعی و آلودگیهای ناشی از برداشت نفت و گاز باشد. قطعا یکی دیگر از موارد دخیل در مرگ این جاندار خزر نیز صید غیرقانونی است. با وجود ممنوعیت صید فُک خزری، این بحران تاکنون حل نشده است. این حیوانات گرفتار تورهایی میشوند که صیادان غیرمجاز در دریا پهن میکنند و مشخص نیست که سالانه چه تعداد از این گونه جانوری در تور صیادان جان میدهند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در گذشتهای نه چندان دور، فُک خزری برای بازی و تفریح بهدست انسانها صید میشد و امروزه نیز تحت تأثیر عوامل طبیعی و انسانی، شمار آن به شدت کاهش یافته است. از چرخه طبیعی غذایی که بگذریم، فُک خزری هیچ دشمن طبیعی جز انسان ندارد. فُک خزری نخستین بار در سال ۱۷۴۰ میلادی، در زمان تسارینا آنا ایوانوونای روسی، رسما به عنوان حیوان شکاری شناخته شد، اما کاملترین اطلاعات در مورد کشتار فُکها به قرن نوزدهم برمیگردد. ۱۶۰هزار فُک خزری از ۱۹۲۰ تا اواسط دهه ۱۹۵۰ بهدست انسانها شکار شدند. در دهه ۱۹۳۰ به دلیل صید گسترده ماهیها، تعداد فُک خزری از یک میلیون به ۵۰۰ هزار کاهش یافت.
در تابستان سال ۲۰۲۰، ویدیویی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن نشان میداد چند گردشگر نوجوان در یکی از سواحل قزاقستان، به قصد تفریح و سرگرمی فُک خزری را با سنگ و چوب زیر ضرب و شتم و آزار فیزیکی گرفتهاند. انتشار آن ویدیو در اینستاگرام با واکنش گستردهای روبهرو شد. در پی آن گونه حوادث بود که نمایندگان قزاقستان لایحه جدیدی را برای حفاظت از حیوانات تنظیم کردند؛ لایحهای که در ایران نیز جای خالی آن بهشدت احساس میشود.
در سال ۱۳۸۲، کشورهای حوزه دریای خزر کنوانسیون تهران را برای حفاظت از محیط زیست این دریاچه بزرگ، زیر نظر نهاد برنامه محیط زیست سازمان ملل تنظیم و امضا کردند. هدف از امضای کنوانسیون آن بود که ضمن حفاظت از محیط زیست دریای خزر، از ورود کلیه منابع آلودهکننده، از جمله تخلیه مواد زاید و ورود مستقیم یا غیرمستقیم مواد یا انرژی به محیط زیست از سوی انسان، به گونهای که اثرات زیانبخش آن به منابع زنده و حیات آبزیان آسیب برساند و برای سلامت انسان خطر داشته باشد، جلوگیری شود. اما شواهد نشان میدهد که کشورهای متعهد، خصوصا ایران و روسیه، چنان که باید پایبند این کنوانسیون نیستند.
در طول قرنها، جمعیت فُکهای خزری نوسانات زیادی را، از بلایای طبیعی گرفته تا آلودگیها و دخالت انسانی، تجربه کرده است. از آنجا که دریای خزر دارای اکوسیستمی است که گونههای نادر و بومی در آنجا زندگی میکنند، باید حفاظت از این منطقه اولویت مشترک کشورها باشد. از این رو، به نظر میرسد تنها راه چاره برای حفظ کل اکوسیستم خزر و نجات تنها گونه پستاندار آن، این است که همه کشورهای ذینفع چارهاندیشی کنند. و نخستین گام در این مسیر، این است که کشورهای پیرامون دریای خزر تعهدات خود در کنوانسیون تهران را جدی بگیرند و به آن عمل کنند.